محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی..محمدرضا اصلانی..محمدرضا..

محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی..محمدرضا اصلانی..محمدرضا..

نهاله جان! اینک های بسیاری ست که باید جنگید.

پیشتر به دریا گفته بودم :

اینک زمان جنگیدن است!

و امروز اینک های بسیاری است که باید جنگید!

-

هراس؟؛

نمی دانمش!

شکست؟؛

نمی شناسمش!

تنها چیزی که می دانم و می شناسم :

رفتن است

و نماندن!

گاهی که دلگیر می شوم،

محمدرضا :

تو باید باشی؛

برای من و سینماتوگرافی!

پس همیشه جنگیده ام برای او

و سینماتوگرافی.....

و هرمز .....


(هرمز که اینروزها بسیار می خواندم به خویش)


باید بجنگم برای اینها و باران!

و روبر و ژان.....

برای همه ی آنها که اینجایند؛

و آنها که خواهند آمد...

و نوا که بوده است،

همیشه ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد