محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی..محمدرضا اصلانی..محمدرضا..

محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی..محمدرضا اصلانی..محمدرضا..

ترانه ی زندانبان ( ژاک پرور)

کجا می روی زندانبان خوش سیما

با آن کلید آغشته به خون؟

می روم زنی را که دوست دارم آزاد کنم

اگر هنوز فرصتی باشد

من به بندش کشیده ام

عاشقانه ظالمانه

با نهان ترین خواهشم

با ژرف ترین عذابم

در فریب آینده

در حماقت سوگندها

می خواهم رهایش کنم

می خواهم رها باشد

و حتی فراموشم کند

و حتی به راه خود رود

و حتی بازگردد

و باز دوستم بدارد

یا دیگری را دوست بدارد

اگر میلش به دیگری باشد

و اگر تنها بمانم

و او رفته باشد

آنگاه نگه می دارم

نگه می دارم تا ابد

تا پایان عمر

در گودی دستانم

لطافت سینه هایش را

که شکل گرفته از عشق..

 

برای خداوندگار باران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد