تو بگو چگونه می توان "با او حرف زد"؟ چگونه از او نفهمید؟ نازنین که می آید : همه ی من، همه ی همه ی همه ی من؛ می آید..... آه....
نازنینم؟
و اینک بوسه های در راه مانده، همه از راه رسیدند : نازنین بود؟ امروز بیشتر مرگ بر دیکتاتور... باران را دوست دارم چون : "نهاله" ای می روید و نیلوفرانه.... و نازنینم.... حالم بهم می خوره از "دیکتاتور"!! : مرگ بر "...."
نازنین! : کاش در کنارم بودی کنارت بودم؛ "بودیم" آغوشم از آن تمام باران خورده ها