محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی..محمدرضا اصلانی..محمدرضا..

محمدرضا اصلانی

محمدرضا اصلانی..محمدرضا اصلانی..محمدرضا..

چونان بریده های یک روزنامه

تن؛

2تن!

جان؛

دو جان!


و جسم...


روح :

م،

ت!

و ناگهان صدایی گریه...

از تبار اسکولیموفسکی

وایا

مونک

یاکابوفسکا.....


"روی من

بنماید

تا غمم

سرآید"

ما که چیزی ندانستیم!!!!!

دادا....

دادا....

دادا....


ایست!

بی هیچ حرکتی!

حرکتها همه برای دیکتاتورها؛

دیکتاتور ما

زمان ما

این اینک ما!


و ما همه با .... هستیم تا ....


مشتی مزدور

می فروشند خاک؛

می دهند باد،

جان :

مان!

دیگر آبی بر رویی نمانده است...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد