تن؛
2تن!
جان؛
دو جان!
و جسم...
روح :
م،
ت!
و ناگهان صدایی گریه...
از تبار اسکولیموفسکی
وایا
مونک
یاکابوفسکا.....
"روی من
بنماید
تا غمم
سرآید"
ما که چیزی ندانستیم!!!!!
دادا....
دادا....
دادا....
ایست!
بی هیچ حرکتی!
حرکتها همه برای دیکتاتورها؛
دیکتاتور ما
زمان ما
این اینک ما!
و ما همه با .... هستیم تا ....
مشتی مزدور
می فروشند خاک؛
می دهند باد،
جان :
مان!
دیگر آبی بر رویی نمانده است...